کد مطلب:122427 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261

فرار عمر از جنگ و پیروزی علی
شما را به خدا همه شاهد بودید هنگامی كه رسول الله بنی قریظه و بنی نظیر را محاصره كرد، عمر بن خطاب را به جانب یهود اعزام نمود و پرچم مهاجرین با او بود. سپس سعد بن معاذ را فرستاد كه پرچم انصار را در دست داشت. سعد بن معاذ زخمی شد و او نیز از میدان بیرون آمد. آری عمر بن خطاب فرار كرد و از صحنه ی جنگ خارج شد. او نه تنها خود می ترسید بلكه دیگران را نیز از جنگ می ترسانید.

آنجا بود كه رسول الله فرمود: فردا این پرچم را به دست مردی خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند و حمله كننده است و فرار كننده نیست و بازنمی گردد تا با یاری خدا جبهه ی دشمنان را فتح كند. ابوبكر، عمر و سایر مهاجرین و انصار به گونه ای تظاهر می كردند كه منظور پیامبر هستند.

علی آن روز به چشم درد مبتلا بود. رسول الله او را احضار نمود و آب دهنش را به چشمهای او نهاد و چشم درد علی آنا بهبود یافت. پیامبر پرچم را به دست علی داد و او رفت. چیزی نگذشت كه خداوند با دست علی و قدرت او فتح را نصیب اسلام و مسلمانان كرد و تو ای معاویه! آن روز در مكه، دشمن خدا و رسول خدا بودی. آیا این دو مرد كه یكی محبوب و خیراندیش خداست و دیگری دشمن خدا و پیامبر اوست مساویند؟ سوگند یاد می كنم كه هنوز در قلب تو از ایمان و اسلام خبری نیست و تنها زبانت به آن گویاست و در دل ایمان نداری.